جمعه، مهر ۰۶، ۱۳۸۶

كرايه تاكسي هاي تهران در گينس

كرايه هاي تاكسي در ايران عجيب ترين چيزهاي موجود در جهان هستند. من در اين جا پيشنهاد مي كنم كه در ركوردهاي گينس به اين مقوله هم پرداخته شود. چرايش را مي توانيد در ادامه بخوانيد:

اول -كرايه ميدان انقلاب تا پل سيد خندان 450 تومان است.م
دوم- ميان ميدان انقلاب و پل سيد خندان اين ايستگاه ها وجود دارد: ميدان انقلاب، ميدان ولي عصر، ميدان هفت تير، تقاطع تخت طاوس، تقاطع عباس آباد و پل سيد خندان.م
سوم- تاكسي ها براي اين مسيرهاي، به طور جداجدا اين طور كرايه مي گيرند:م
الف- انقلاب به ولي عصر:200 تومان
ب- ولي عصر به هفت تير:150 تومان
ج- هفت تير به پل سيد خندان 300 تومان.
چهارم- اگر كسي بخواهد با خطي هاي بين راهي مسير انقلاب به سيد خندان را طي كند كرايه اش مي شود:650 اما اگر از اول مثل بچه ادم در ميدان انقلاب سوار شود، فقط 450 تومان مي پردازد.م

فكر مي كنم همين يك مثال كافي است. شما چه فكر مي كنيد؟

چهارشنبه، مهر ۰۴، ۱۳۸۶

پريزيدنت احمدي ن‍ژاد

چيزي در مورد سفر احمدي نژاد به آمريكا نمي نويسم. ولي كاش ايشان در داخل كشور و در برابر دانشگاهيان ايران هم اين قدر صحه صدر از خودشان نشان مي داد.1

جمعه، شهریور ۳۰، ۱۳۸۶

این دستروش غریب در میدان هفت تیر...

دیروز از میدان هفت تیر می گذشتم، میدانی در چند سال اخیر بارها از آن گذشته ام تا به قول شاملو "قاتی به دست آورم که به نان شبم " بزنم و شب را به امید صبحی بهتر پر کنم. همیشه شکرگزار بوده ام که نانی داشته ام. از در مترو تازه در آمده بودم؛ همان جایی که ماموران نیروی انتظامی به همراه ماشین گشت به افراد بدلباس تذکر می دادند و اگر به تذکر ماجرا حل نمی شد سوار ماشینشان می کردند و مي بردند. از خیابان که رد می شدم ، موتورهایی که از هر طرف می آمدند، به جای آن که وقتی تو را می بینند سرعتشان را کم کنند، بیشتر گاز می دهند. این رفتار در بیشترشان وجود دارد. تا این جایش برایم عادی بود. نکته ای که کمی بعد دیدم در خود فرویم برد.
وانت شهرداری کنار پل پارک کرده بود و جوانی که شهرستانی بودن از همه جایش پیدا بود را با چرخ دستی اش سوار کرده بودند. همه آن چیزی که در چرخ دستی جوان بود، چند کیلو زردآلو بود. همین. جوان با چشمی که از زردآلو ها بر نمی داشت، چشمانی پر اشک داشت.(حالا که دارم این را می نویسم، خدا شاهد که تمام موهای بدنم سیخ شده است )جوان گریه می کرد. غرورش را شکسته بودند. تمام چیزی که داشت گرفته بودند.
من کارشناس امور اقتصادی و شهری نیستم. اما همین قدر می دانم که آن جوان می توانست برادرم باشد، یا خودم باشد. همین قدر می دانم که اگر راهی بهتر بود، جوانک خودش را و تمام دارایی اش را زیر آفتاب تند تابستان پهن نمی کرد. دریخ. خطاب من به شماست، شمایی که غرور جوان سرزمین مرا شکسته اید، شما که زردآلو ها را ، نان شب اش را می گیرید، به جایش چه می دهید؟ آیا به جوان شغلی داده شده که او تخلف می کند؟ آیا دولت رفاه ما حقوق بیکاری به او می دهد که خودش را به چنین خفتی نیندازد؟

دریغ


پنجره ام را می خواهم ببندم مادرجان
بیرون از خانه هر چه سروصداست
دیوانه ام كرده است
شب‌ها به جای جیرجیرک
گریه های بی وقفه جارو های مردنارنجی پوش را می شنوم
و گاهی آوازی تلخ
همراهش نزدیک می آيد
و بعد
دور می شود کم کم.

مارجان برای گریستن وقتی نیست
گریه کردن برای دنیایی که چشمی برای دیدن ندارد
شبیه پیراهنی است که بدنش پوسیده باشد.

دوشنبه، شهریور ۱۹، ۱۳۸۶

اين ميوه ها به كجا مي روند

1- توي روزنامه ايران دو روز پيش خبر جالبي نوشته بودند. خبر داده بودند كه ايران هشتمين كشور توليد كننده ميوه در جهان است. بله. هشتمين كشور....م
2- چند روز پيش كه از جلو ميوه فروشي سر كوچه مان مي گذشتم، ديدم پرتقال دارد. سال هاست كه به پرتقال نوبر پاييز عادت كرده ام، اما اين پرتقال ها حسابي رسيده بودند. وقتي تعجبم را نشان دادم، ميوه فروش گفت كه پرتقال ها مصري است. بعد سيب و انبه و ...را نشان داد كه هر كدام از يك گوشه جهان آمده بودند.م
3- ايران هشتمين كشور توليد كننده ميوه است، پس چرا اين همه ميوه وارد مي شود؟
4- ايران هشتمين كشور توليد كننده ميوه است، كلي ميوه هم وارد مي شود، پس اين ميوه ها كجا مي رود. به طور قطع كه همه آن را در نارمك نمي فروشند...در خانه مه هم كه خبري نيست. در خانه آن هايي هم كه مي شناسم و ....به نظرم يك جاي كار ايراد دارد.م