حركتها در همه جهان رو به جلو است و پيشرفت، در ايران به سمت تنگ شدن و گرفتن گلو. سالهاست كه در جا ميزنيم و آينده و گذشته را از دست ميدهيم. شايد فيالمجلس با خودتان بگوييد كه گذشته را نميشود از دست داد. كمي اما دقت كنيد ميبينيد كه ميشود. ما در حال از دادن بسياري از بزرگان ايران هستيم. عكس پورسينا ( بوعلي سينا) را بر پولهاي تاجيكستان چاپ ميكنند. براي مولانا فقط در قونيه جشن ميگيرند. و اين آخرها، نوروز را در آذربايجان ، بيش از ما جشن ميگيرند.
شكرخدا كه سينهايش را هنوز با فارسي ميچينند، كه اين يكي هم فقط متعلق به ما نيست. فارسي متعلق به همه كساني است كه به آن حرف ميزنند. تاجيكها، افغانها و بسياري ديگر كه مدام در حال كوچك شدناند. و نوروز تنها براي زبان فارسي نيست. متعلق به ايران بزرگ است، ايراني كه بايد آنرا در نقشههاي سالهاي قبل جست.
اينها جاي افتخار است، چرا كه اگر فرهنگ قوي ايران نبود، كسي خريدارش نميشد. نكته آنجاست كه ما نبايد خود اينها را از دست بدهيم. شما ميتوانيد واژگان و ضربالامثلهاي فارسي را در بسياري از زبانها منطقه ببنيد، چه فايده اما كه امروز آنها را ميتارانيم.
ما ايران گذشته را از دست دادهايم و ميدهيم و آيندهاي هم پيشرويمان نيست. وقتي جمهوريهاي شوروي سابق از هم پاشيدند، نقش بيشتري براي ايران متصور ميشد. اما تقريبا همه اين كشورها، حالا از شوروي سابق به ايران دورترند. آذربايجان با آن همه فرهنگ مشترك، با موسيقي مشترك، نقاشي مشترك و زباني مشترك با دست كم سي ميليون ايراني، به آمريكاييها و چينيها نزديكتر است. تاجيكها هيچ زبان مشتركي با ما پيدا نكردند و وضعيت بقيه هم نامشخص و مبهم. هيچ به هيچ.
زماني كه افغانها شرايط بهتري پيدا كردند، گمان كرديم كه ميتوانيم ماركت تازهاي براي كالاهاي فرهنگي ايران پيدا كنيم. عدهاي آخ و اوخ گفتند و عدهاي دوست خاله خرسه. اينجا را هم از دست داديم.
كشورهاي عربي را هم كه هيچ وقت نداشتهايم، حال آنكه ميتوانستيم داشته باشيم. در اين شرايط است كه تركيه رهبري منطقه را دارد به دست ميگيريد. سخنراني اردوغان در جمع سران كشورهاي عربي واقعا حسادت برانگيز بود.
همه اينها را نوشتم تا برسم به شرايط داخلي ايران. ميگويند ايران تقريبا هيچ سهمي در دنياي اينترنت ندارد. برادر من! خواهر من! وقتي بلاگ اسپات و ووردپرس در ايران در دسترس نيست، چه انتظاري داريد. قبلا وبلاگ ها را به كلمات خاص حساس ميكردند، حالاكل وبلاگ يك شبكه را محدود ميكنند.
ما اگر ميخواهيم در منطقه حرفي براي گفتن داشته باشيم، بايد در ابتدا اجازه بدهيم كه حرفمان را بزنيم. با اين نگاه، هم مردم منطقه به ما بي اعتماد ميشوند و هم خودمان به خودمان.
كاش باور داشته باشيم كه با حذف صورت مساله، مساله حل نميشود.
شكرخدا كه سينهايش را هنوز با فارسي ميچينند، كه اين يكي هم فقط متعلق به ما نيست. فارسي متعلق به همه كساني است كه به آن حرف ميزنند. تاجيكها، افغانها و بسياري ديگر كه مدام در حال كوچك شدناند. و نوروز تنها براي زبان فارسي نيست. متعلق به ايران بزرگ است، ايراني كه بايد آنرا در نقشههاي سالهاي قبل جست.
اينها جاي افتخار است، چرا كه اگر فرهنگ قوي ايران نبود، كسي خريدارش نميشد. نكته آنجاست كه ما نبايد خود اينها را از دست بدهيم. شما ميتوانيد واژگان و ضربالامثلهاي فارسي را در بسياري از زبانها منطقه ببنيد، چه فايده اما كه امروز آنها را ميتارانيم.
ما ايران گذشته را از دست دادهايم و ميدهيم و آيندهاي هم پيشرويمان نيست. وقتي جمهوريهاي شوروي سابق از هم پاشيدند، نقش بيشتري براي ايران متصور ميشد. اما تقريبا همه اين كشورها، حالا از شوروي سابق به ايران دورترند. آذربايجان با آن همه فرهنگ مشترك، با موسيقي مشترك، نقاشي مشترك و زباني مشترك با دست كم سي ميليون ايراني، به آمريكاييها و چينيها نزديكتر است. تاجيكها هيچ زبان مشتركي با ما پيدا نكردند و وضعيت بقيه هم نامشخص و مبهم. هيچ به هيچ.
زماني كه افغانها شرايط بهتري پيدا كردند، گمان كرديم كه ميتوانيم ماركت تازهاي براي كالاهاي فرهنگي ايران پيدا كنيم. عدهاي آخ و اوخ گفتند و عدهاي دوست خاله خرسه. اينجا را هم از دست داديم.
كشورهاي عربي را هم كه هيچ وقت نداشتهايم، حال آنكه ميتوانستيم داشته باشيم. در اين شرايط است كه تركيه رهبري منطقه را دارد به دست ميگيريد. سخنراني اردوغان در جمع سران كشورهاي عربي واقعا حسادت برانگيز بود.
همه اينها را نوشتم تا برسم به شرايط داخلي ايران. ميگويند ايران تقريبا هيچ سهمي در دنياي اينترنت ندارد. برادر من! خواهر من! وقتي بلاگ اسپات و ووردپرس در ايران در دسترس نيست، چه انتظاري داريد. قبلا وبلاگ ها را به كلمات خاص حساس ميكردند، حالاكل وبلاگ يك شبكه را محدود ميكنند.
ما اگر ميخواهيم در منطقه حرفي براي گفتن داشته باشيم، بايد در ابتدا اجازه بدهيم كه حرفمان را بزنيم. با اين نگاه، هم مردم منطقه به ما بي اعتماد ميشوند و هم خودمان به خودمان.
كاش باور داشته باشيم كه با حذف صورت مساله، مساله حل نميشود.