شنبه، تیر ۲۰، ۱۳۸۸

هيچ چيزي گم نمي‌شود

امروز شنبه 20 تير سال 1388. پدربزگم درست هفت سال پيش درست در چنين روزي مرد. درست صبح روز بعدي كه پدربزرگم مرد، با همه سرعتي كه مي‌شد خودم را به شهر اجدادي‌ام، به شهري كه تقريبا همه كودكي و نوجواني‌ام را در آن طي كرده بودم رفتم. هواي رشت دمكرده و غريب بود. و پدر بزرگم كه ريشه من و ارتباطم با گذشته بود، ديگر در هواي ما نفس نمي‌كشيد. دوستي در جوااب بغضي كه در من فرو خورده بود گفت:"پدربزرگت مرده است و تو با همه تلاشت او را نخواهي ديد." دوستم راست مي‌گفت. پدربزگم ديگر در ميان ما نبود، اما جهان هم ديگر همان چيزي نبود كه تا پيش از مرگ او.
هيچ واقعه‌اي در جهان گم نخواد شد، حتي پرواز مگسي از روي برگي خشك.

۲ نظر:

adeleh گفت...

vaQean 7 sal shod!!!:(:(:(

adeleh گفت...

7 saaaaaaaaaaaaal shodd:( vay khodae man1