چندی است که مجوز چاپ کتاب با مشکل مواجهه شده است. بخشی از این دغدغه ها و مسایل آن قابل پیش بینی بود. دولت جدید تا بخواهد روی روال عادی بیافتد و سیاست هایش شکل بگیرد، نیاز به زمان دارد. این نکته هم دارای سابقه ای تاریخی در ایران است که ما عادت نداریم تا از تجربه های هم درس بگیریم.در نتیجه همه از اول شروع می کنند. این دولت هم از اول شروع کرده است. تا این جا قابل پیش بینی بود که مجوزهای کتاب دچار تاخیرهایی شود.
حتی سیاست ها و مشی متفاوت دولت نهم ما را آماده این کرده بود که منتظر برخورد جدید و احیانا سختگیرانه تری با مجوزهای چاپ کتاب باشیم.
اما دو نکته پیش بینی نشده بود. نخست چاپ یکسری از کتاب ها که کسی فکر چاپشان را نمی کرد مثل کتاب «سنگی برگوری» نوشته جلال آل احمد و دیگری عدم ارایه مجوز به کتاب هایی که پیش از این منتشر شده اند و اکنون برای چاپ مجدد به ادره کتاب فرستاده شده اند. در حالی که هنوز می توان نسخه های این کتاب ها را در کتابفروشی ها یافت، اجازه چاپ مجدد به آن ها داده نمی شود. آیا این کار نوعی دشمن تراشی به حساب نمی آید؟ آیا سبب به بازار سیاه رفتن کتاب یا کتاب های مذکور نمی شود؟ جالب که این مسایل در حالی صورت می گیرد که تنها یک نسخه کافی است تا متن آن کتاب ها بتواند وارد شبکه جهانی اینترنت شود. آیا عدم مجوز به کتاب های چاپ مجدد به نوعی مخالفت با دولت قبلی و در نتیجه رای 22 میلیونی آن نیست؟ به طور حتم چنین مواردی در نظر ممیزان فعلی کتاب قرار نداشته است.
با توجه به صحبت های امیدوار کننده وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مورد واگذار کردن اجازه نشر به بخش خصوصی و یک سری ناشر قابل اعتماد، این نکات غریب می نماید. امیدوارم همه چیز هر چه زودتر در مسیری بیافتد که باید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر