جمعه، شهریور ۱۰، ۱۳۸۵

مهرجویی بر مدار صفر درجه

دیشب مهمانی جشن خانه سینما، به شدت غمگینم کرد. همه ماجراهایی که دیدم از امضا گرفتن علاقه مندان به بازیگران سریال ها دوزاری گرفته تا هجوم مثلا هنرمندان به تکه های کوچه ساندویچ کالباس ، یک طرف و برخورد داریوش مهرجویی با عزت الله انتظامی یک طرف.
وقتی همه بازیگران یا کارگردان ها می آمدند روی صحنه، جمله یا حکایت نغزی می گفتند. حکایت غزت سینمای ایران نیز از این جدا نبود. او بعد از آن که کلی از مهرجویی تعریف کرد و به همه سفارش کرد که حتما یک باید با این کارگردان کار بلد کار کنند، یک خاطره تعریف کرد. انتظامی گفت که سه بار در تهیه کنندگی با مهرجویی همکاری کرده که هر سه بار سرش کلاه رفته. بار اول وقتی گاو را می ساختند و مهرجویی خیلی مامانی تر از الان بود گفتند که فیلم دولتی است و نمی شود خیلی در مورد پولش حرف زد. بار دوم هم کفتند که فیلم ضرر کرده. در حالی که خیلی از سینماها زنگ زده بودند و می خواستند که زمان اکران «آقای هالو » را تمدید کنند. اسم فیلم سوم را هم یادش رفت بگوید. فقط گفت که بعد از فیلمبرداری دبه در آورده اند که نگاتیو ها سوخته است. بعد در حالی که لحن مهرجویی را به زیبایی ادا کرد ، از طرف او گفت که فیلم را به یک پخش خارجی فروخته اند و « سراغش نری ها. آدم بد دهنیه.» خلاصه انتظامی که تقریبا همسن پدر مهرجویی است گفت:« شیر گاو به همه رسید به غبر از ما».
مهرجویی هم در جواب به جای آن که ماجرا را به شوخی برگزار کند با بی شرمی تمام عزت الله انتظامی را محکوم به تاجر مآبی کرد. سکوت سردی سالن را فرا گرفت و شخصیت مهرجویی برایم سکه یه پول شد. روزگاری او فیلمساز آرمانی ام بود. چه خیال ها با فیلم هایش می رفتم. اما همان طور که هامون می گوید:« خیال می کردیم یه پخی می شیم، اما هیچ گهی نشدیم.» مهرجویی مصداق همین جمله هامون است. او هنوز بر نقطه صفر ایستاده است. متاسفم.

۱ نظر:

نوازنده ی دوره گرد گفت...

به گفته ی توکا نیستانی که یه بار تو مجله درباره ی یه نویسنده که می دونیم نوشته بود "کتابش را بخوان، اما دخترت را به او نده"
حالا حکایت همینه، می تونیم فیلمای مهرجویی رو ببینیم و حتا دوست داشته باشیم بی اینکه...گرچه آدم دوست نداره اینجور چیزا پیش بیاد...