دوشنبه، مرداد ۱۱، ۱۳۸۹

شعر و سياست

خيلي وقت پيش، فيم مستندي درباره شاملو ديدم. از شاملو پرسيدند كه ارتباط شعر و سياست چيست؟
گفت: ارتباط شعر و سياست شبيه ارتباط نخود فرنگي و كلاه سيلندر است.
يعني هيچ ارتباط به هم ندارند. به همين دليل است كه معتقدم شاعر از انسان و دردهايش مي‌نويسد. همين. و حالا ممكن است كسي برداشت سياسي كند. اين قضيه هيچ ربطي به شاعر ندارد و شاعر شعار نمي‌دهد.

۳۱ نظر:

علیرضا گفت...

به نظرم اونقدرها هم نخود فرنگی و کلاهِ سیندرلا با هم تفاوت ندارند. از این دیدی که خودِ شاملو توضیح داده، بی ربطن ولی شاید یک زاویه دیگه هم داره که شاملو نخواسته ازش حرف بزنه.
به هر حال شعر و سیاست یه جاهایی با هم قاطی می شن و نمی شه کاریش کرد. مگه دردِ انسان از سیاست نمی تونه باشه؟!

رنگِ آبی لینک ها اصلن معلوم نمی شن، ای کاش عوضش کنید.

arishka گفت...

و با توجه به پست قبلی:

من درد در رگان‌ام
حسرت در استخوان‌ام
چیزی نظیر آتش در جان‌‌ام پیچید

یگانه گفت...

آدم که همه چیو همه جا جار نمی زنه. مگه واقعا می شه که انسان از سیاست زخمی، دردی نداشته باشه...

sina گفت...

جالب تر اینکه ترکیب شعر و سیاست (محدود کردنش به تک موضوع سیاسی)هم مثل انداختن نخود فرنگی تو کلاهه
محدود و خنده دار

یک ذهن در حال پالایش گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
زهرا گفت...

سلام
شاعر شعار نمی دهد حقیقتاً...
شاعر درونش را بیان می کند...احساس خالصانه اش را...کاش کسی باشد که باور کند...

یلدا گفت...

شعر و سیاست به هم ربطی ندارند. سیاست فقط موضوعیه که با شعر گاهی اوقات بیان مشه...!
الزامی وجود نداره که حتما چیزی که توسط شعر بیان می شه به خود شعر و شاعری ربط داشته باشه....!

یک ذهن در حال پالایش گفت...

سلام آقای صاحبان زند....
مطلبم را برای شما ایمیل کردم.
خیلی ممنون از شما.

ققنوس خيس گفت...

بسيار حرف درستي زده است شاملوي بزرگ

یک ذهن در حال پالایش گفت...

salam
ersal shod

حماقت نکن گفت...

تو این زمونه همه چی به همه چی ربط داره حالا این که باید داشته باشه یه نه اصلا واسه خیلیها مهم نیست

rira گفت...

راست می گی یا ...
توصیفت از ابرک بودن خیلی باحال بود ..

توکا گفت...

نقدی که به شاملو وارده اینه که یه جاهایی اظهارنظرهای عجیبی می کنه،انگار تنها ساحت مقدس این دنیا شعره.
من اصلا بحث درباره ی تفاوت این دو رو نمی فهمم.خب حالا فرق داشته باشن که چی؟

رضا گفت...

درود
تو این روزگار رد پای سیاست همه جا دیده می شه مگه می شه چیزی رو یافت که به سیاست ربطی نداشته باشه

ناشناس گفت...

آره شعر وسیاست هیچ ربطی به هم ندارن ولی سیاست تو هر مساله ای تاثیر گذاره ومی تونه موضوع شعری باشه که شاعر سروده.(مثلاآدمی را آدمیت لازم...که توی 40گوجه بود) اگه درست بگم فکر میکنم عزرا باوند تاثیر به سزایی از سیاست گرفته بوده (pisan) یا نرودا بالاخره سیاست در هر دهه ای جزیی از انسان و دردهایش بو ده اما درسته شاعر شعار نمی دهد...

ناشناس گفت...

آره شعر وسیاست هیچ ربطی به هم ندارن ولی سیاست تو هر مساله ای تاثیر گذاره ومی تونه موضوع شعری باشه که شاعر سروده.(مثلاآدمی را آدمیت لازم...که توی 40گوجه بود) اگه درست بگم فکر میکنم عزرا باوند تاثیر به سزایی از سیاست گرفته بوده (pisan) یا نرودا بالاخره سیاست در هر دهه ای جزیی از انسان و دردهایش بو ده اما درسته شاعر شعار نمی دهد...

نگین گفت...

اما این روزها برخی اشعار سیاسی شدن

آرشید گفت...

سلام آقای زند! مشکل اینجاست که بیشتر دردها سیاسی اند. یا از اونجا ناشی می شن ، یه به اونجا ختم!!

pejman گفت...

درود

قبول دارم این نظر رو

بخشی از تفاوت شعر و سیاست به نظرم از این نظر است که

شاعر متعهد به نمایندگیه بشریت شکست

رو قبول می کنه در حالی که افق ها و

نگاه های تازه ای معرفی می شن شعر

باقبول شکست به حیات خودش ادامه می ده

اما برای سیاست شکست به معنیه

نابودیست به خاطر همین از دروغ و تحریف

ابایی نخواهد داشت ..

شعر در عشق و اندیشه و ارزش انسان

مطرح است و در این احوال از قبول

شکست در برابر واقعیت هراسی نیست ...

اما این قضیه در تمام موارد مطلق نیست

مصدق واقعیت را در میان می گذاشت

چون ابایی از شکست نداشت و فضای

سیاسی آن طور جوابش را داد...

سه شنبه گفت...

يادم هست يه جايي خوندم كه از شاملو پرسيده بودند شعر و سياست كجا به هم مي رسند و جواب داداه بوده متقابلا سر نعش همديگر !‌

زهرا گفت...

ابرک جان کم پیدایی...

حال همه ی ما هم خوب است...به عادت همیشگی...


گذری به دل نوشته هایم بنداز اگر دلت خواست.

پژک صفری گفت...

سلام. دعوتید به بزم چوب‌کبریت‌ها ...(قسمت سوم ِ ...

silvana گفت...

این سخن درست است زیرا من که دهنم بوی شیر می دهد و چیزی از سیاست نمی دانم بلدم شعر بگویم. دلیل از این محکم تر می توان پیدا کرد؟

ناشناس گفت...

سلام
چرا ديگه آپ نمي كنيد؟

xatoun گفت...

شايد شاعرا نتونن ساست‌مداري خوبي باشن و شعار بدن ولي خدا رو شكر سياستمدارا مي‌تونن شاعران موفقي باشن و شعار بدن : )

راهی به رهایی گفت...

این غریب بودن خاکش و مزارش و نگاهش و نظرگاهش بیشترین جذبیت را داراست .
خوشحالم که این میراث این شاملو دیگر خط خطی نشده است.
همین

راهی به رهایی گفت...

اینگونه باز شناسی و مرز گذاری ها خاصه شاملوست و بسیار ادبیات را به سمت قوت و قدرت میبرد اینکه هر چیز به مفرد خود است و دیگری فرع آن در همه موضوعات صادق و جاریست توکای عزیز
شما در کاریکاتور هم اینگونه بازشناسی دارید
همین

دخترباد گفت...

اخ دقیقا درد منو گقتید حتی داستان ساده ی بز زنگوله پا هم سیاسی میکنند و من اصلا اون زاویه دید رو دوست ندارم

فرشته گفت...

اصلا کی میتونه بگه که شعر به سیاست ربط داره یا نه؟؟ شعر یه حس کاملا شخصیه! حالا یکی اون موقع که شعر گفته دوست داشته از سیاست بگه, یکی دوست داشته از یه چیز دیگه حرف بزنه...
اصلا درست نیست که اینجوری رو همه چیز قانون بذاریم و محدودش کنیم. شاعر آزاده که هر چی میخواد بگه... چون شعر مال اونه...

شهاب گفت...

کاملا باهات موافقم
شاغر حرف دلشو مینویسه و حالا هر کسی به دلخواهش یک برداشتی میکنه
که ممکنه هم سیاسی باشه

ماندا گفت...

ولی به نظر من یه شاعر خوب اونه که خودش و شعراشو قاطی سیاست کنه!