دوشنبه، آذر ۰۷، ۱۳۸۴

یک بام و دو هوا

چندی قبل و در یک جلسه تقریبا عمومی، دوستی کلمه ای فرنگی را با تلفظی غلیظ بیان کرد. نمی دانم کارش از روی عمد بود و یا ناخواسته این کار را انجام داده بود. هرچه بود، دوستان حاضر در جلسه حسابی بهش خندیدند و دستش انداختند. او هم مانده بودو سعی می کرد تا خشمش را پنهان کند. این را داشته باشید تا برویم یک جلسه دیگر.
در جلسه ای که شنبه گذشته در خانه کتاب برگذار شد، به تعدادی از خادمان! کتاب جایزه داده شد. به هرکدام پنج سکه. بحث در مورداین ها مهم است، اما فعلا وقتش نیست. می خواهم در مورد چند سخنرانی حرف بزنم که در این جلسه حرف زدند. آن ها در جملاتشان به کتاب هایی عربی اشاره کردندو جملاتی را از این کتاب ها نقل قول کردند(منظورم قرآن و احادیث اسلامی نیست)و هر بار جملات عربی را با تلفظی دقیق بیان کردند. اما کسی نخندید. من به این اساتید خرده نمی گیرم که چرا برای استناد به حرف هایشان، از جمله های اصلی استفاده کرده اند. خطابم رو به آن هایی است که یک بام دو هوا دارند. چرا می شود جمله های عربی را وسط جمله آورد و کسی نمی خندد، اما نمی توان یک کلمه انگلیسی یا فرانسوی را برای بیان روشن تر، در جمله مورد استفاده داد؟ همین.

هیچ نظری موجود نیست: