چهارشنبه، اسفند ۱۶، ۱۳۸۵

ژان بودريار هم رفت

يادم مي‌آيد هر وقت در مورد نسبي‌گرايي يا شك نوشته‌ام، ذكر خيري هم از ژان بودريار آورده‌ام. ژان، ژان بزرگ. دريغ كه بوديار هم رفت. باورم نمي‌شود. شايد اين خبري باشد كه رسانه‌ها ساخته باشند. چه كسي مي‌گويد كه بودريار مرده است؟ چه كسي مي‌گويد كه او سال‌ها بيمار بوده است؟ چه كسي خبر مي‌دهد؟ رسانه‌ها؟ همان‌هايي كه بودريار سال‌ها به چشم شك بهشان نگاه مي‌كرد؟
باورم نمي‌شود. باورم نمي‌شود. باورم نمي‌شود. باورم نمي‌شود. اما عادت مي‌كنم. بايد عادت كنم. همان‌طور كه به نبودن ژاك دريدا عادت كردم. همان‌طور كه شاملو، گلشيري، حسين منزوي و خيلي‌هاي ديگر...ا
خبر خيلي ساده است.
خبر خيلي ساده بود:«ژان بودريار» فيلسوف و جامعه‌شناس برجسته‌ي فرانسوي روز گذشته (ششم مارس) در هفتاد و هفت سالگي به دنبال يك بيماري طولاني درگذشت. بودريار بعد از وقايع يازده سپتامبر كتاب «مرثيه‌اي براي برج‌هاي دوقلو» را به چاپ رساند. كتاب‌هايي چون «آمريكا»، «فوكو را فراموش كن» و «در سايه‌ اكثريت‌هاي خاموش» شامل مقاله‌ «جنگ خليج اتفاق نيفتاده بود»، از بودريار به فارسي ترجمه شده‌اند. «بودريار» متخصص زبان آلماني بود و تعدادي از آثار «برشت» را هم به فرانسه ترجمه كرده است.1
به نقل از خبرگزاري فرانسه، «بودريار» برخاسته از جنبش مي سال 68 بود و همواره نسبت به رسانه‌ها نگاه تند و تيزي داشت كه اين نگاه پيچيده در طنزي سياه و بدبيني‌اي سرخوشانه در بيش از پنجاه كتاب او خود را نشان مي‌دهد. خبر كامل را مي‌توانيد اين‌جا بخوانيد

هیچ نظری موجود نیست: