براي صد و ده سالگي مارگريت ميچل، نويسندهاي كه قرن بيستم را برباد داد
اسكارت، يكي بود مثل ما، يكي مثل گاليله، يكي مثل مارتين لوتر، مثل مارتين لوتركينگ، مثل كوپرنيك و حتي مثل مادام بوواري كه نميخواست مثل همه باشد. ميخواست خودش باشد. ميخواست مثل خودش نفس بكشد. ميخواست از اطرافش فراتر برود. اما او ماند و ميليونها خواننده پيدا كرد، چون خودش را پنهان نكرد. چون واقعي بود و نقش بازي نكرد. چون اين صورتك مسخره را كه ما هر روز به صورت ميزنيم، به صورت نزد. او مربوط به نسلي بود كه ميخواست دنيا را تكان دهد، اما ما به نسلي تعلق داريم كه سعي ميكنيم آرام و در خلوتمان به دنيا بخنديم.
متن كامل
اسكارت، يكي بود مثل ما، يكي مثل گاليله، يكي مثل مارتين لوتر، مثل مارتين لوتركينگ، مثل كوپرنيك و حتي مثل مادام بوواري كه نميخواست مثل همه باشد. ميخواست خودش باشد. ميخواست مثل خودش نفس بكشد. ميخواست از اطرافش فراتر برود. اما او ماند و ميليونها خواننده پيدا كرد، چون خودش را پنهان نكرد. چون واقعي بود و نقش بازي نكرد. چون اين صورتك مسخره را كه ما هر روز به صورت ميزنيم، به صورت نزد. او مربوط به نسلي بود كه ميخواست دنيا را تكان دهد، اما ما به نسلي تعلق داريم كه سعي ميكنيم آرام و در خلوتمان به دنيا بخنديم.
متن كامل
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر