اي برنامه صبحگاهي راديو هم براي ما دردسر شده. هر كار كه ميخواهم بيايم سركار، چند جملهاي مي گويند که دقیقا این جمله تهشان باید بیاید: لطفا من را بنویس.
امروز صبح که میآمدم سرکار چهار- پنج خبر ورزشی پخش کردند. جالب ماجرا اینجا بود که از این تعداد خبر، دو - سهتایشان مربوط بود به لغو سفرهای تیمهای ورزشی. یکی به دلیل سردی هوا لغو شد، یکی به دلیل مشکلات فنی و یکی دیگر هم به دلایلی که الان یادم نیست. اما نویسنده این خبرها را با کمی شیطنت کنار هم آورده بود.
با این اوصاف تا چند وقت دیگر، این لغو شدنها وارد زندگی ما هم میشوند. احتمالا من به دلیل مشکلات دهان و دندان، مجبورم یکی از وعدههای غذایی روزانهام را لغو کنم. البته فکر نکنید که مشکل مالی و این چیزها هستها.
شاید به دلیلی نداشتن بلیت الکترونیکی اتوبوسهای تندرو ( بی آر تی سابق )، پیاده سر کار بیایم. البته فقط باید همان موقع که میرسم خانه راه بیافتم، چون باید سرموقع برسم سرکار. این پیادهروی یک حسن هم دارد. رادیو گوش نمیکنم.
اصلا شاید به دلیل آلودگی هوا، کلا کارهایم را لغو کنم بمانم خانه. فعلا که افتادهایم در خط لغو کردن، شاید خیلی چیزهای دیگر را هم لغو کردم. اصلا مگر من چه چیزم کم است که کلا لغو نکنم.
۱ نظر:
نكنه منم جزو دوستيهاي لغو شده اتم؟
ارسال یک نظر