یکشنبه، آبان ۲۵، ۱۳۹۳

تاسف برای درگذشت پاشایی عزیز یا جوزدگی مردم؟





درگذشت مرتضی پاشایی عزیز و همه اتفاق های قبل و بعدش برایم تاسف های زیادی داشت و البته یک خوشحالی خفیف. خوشحال شدم که مردم برای هنرمندان اهمیت قایلند و سیاستمداران هرچه که بکوشند، به محبوبیت هنرمندان نمی رسند. خوشنودم که مردم برای نظر همدیگر احترام قایلند و نقش رسانه های اجتماعی را به وضوح دیدم که نقشی مهمتر از رسانه ملی دارند. اما تاسف هایم بیشتر و بیشتر از این خوشنودی خفیف است. بگذارید نام ببرم:

1- اندوهگین شدم که هنرمندی به سن و سال مرتضی پاشایی را از دست دادیم. او تازه کارش را شروع کرده بود و چه بسا در ادامه کارش می توانست در آینده به بلوغ هنری برسد. کافی است ما آلبوم های نخستین بسیاری از خوانندگان مطرح فعلی را گوش کنیم و بعد ببنیم که مرتضی چه کرده است. هر چند کار او را به هیچ وجه نمی پسندیدم، اما نمی توانستم رو به آینده اش چشم فرو بندم.
2- اندوهگینم که چرا سرطان این همه بی رحمانه مردمان کشورم را نشانه رفته است. هر چند در نشست کارشناسانه مرتبط، عنوان شد که ایران از نظر دچار شدن به بیماری سرطان تنها یک پنجم دنیا بیمار دارد، اما با توجه به چیزهایی که در دور و نزدیکم دیده ام باورم نمی شود ما این قدر کم بیمار سرطانی داشته باشیم. شاید آمار کشتگان ما بیشتر است و سرطانی های غربی را بیشتر و زودتر درمان می کنند. شاید تعداد کم بیماران سرطانی در مناطق روستایی و خوش آب و هوای ما، آمارمان را ارتقاء بخشیده. هر چه هست سرطان در ایران بیداد می کند.
3- اندوهگین شدم، نه برای مرتضی پاشایی که برای مردم کشورم. برای فرهنگ کشورم. هر چند وداع با مرتضی بسیار باشکوه بود، اما وقتی وداع با مترجمی مثل بهمن فرزانه را به یاد می آورم دلم می گیرد. اصلا بی خیال بهمن فرزانه. شما نگاهی به تشییع پیکر بسیاری از نویسندگان و مترجمان داشته باشید. کدام شان به چنین باشکوهی است. قصد مقایسه میان کیفیت کاری ندارم. اما واقعا مردم ما بسیار کج سلیقه اند که چنین بی مهرانه با مترجمان و نویسندگانی همچون فرزانه برخورد می کنند که سال ها عرق ریخته اند و کوشیده اند. 
4- اندوهگینم. اندوهگینم برای مسوولان فرهنگی کشور. موسیقی ما و به ویژه موسیقی پاپ ما سیر قهقرایی عجیبی داشته است. سلیقه موسیقیایی مردم، منظورم توده مردم است، بسیار پایین آمده و مسوولان فرهنگی، مقصر اصلی این ماجرا هستند. تا زمانی که به موسیقی نگاهی جدی نداشته باشیم، وضع همین است. واقعا خنده دار نیست که آلات موسیقی اجازه پخش از تلویزیون ندارند. متاسفم. کدام خواننده جوانی را سراغ دارید که از نظر فنی با خوانندگان به جا مانده از دهه 50 ما برابری کنند؟
5- متاسفم. مردم ما تا کی می خواهند چنین جو زده باشند. بسیاری از دوستانی که بابت درگذشت مرتضی پاشایی نارحت بودند، حتی یک آهنگ از او نشنیده بودند. مردم ما در بسیاری از مواقع نشان داده اند که جوزده اند و همین نکته سبب می شود هر روز به رنگی در آیند و ثابت قدم نباشند. دست کم من آهنگی از پاشایی را گوش داده بودم، هر چند دوستش نداشتم و هر بار که آهنگ شروع می شد، می زدم جلو و می گفتم به زودی پاکش می کنم. تنها بعد از مرگ این هنرمند، یک آهنگ از او را به طور کامل گوش کردم. 
برای خانواده این هنرمند آرزوی صبر دارم و امید آن دارم که در کشوری مبتنی بر اخلاق منطقی، هنرمندانی درجه یک متولد شوند.

هیچ نظری موجود نیست: