سه‌شنبه، آبان ۲۷، ۱۳۹۳

یعنی هر چه که ما دوست نداشته باشیم مزخرفه؟

دیروز همین طور که در سایت ها می چرخیدم، تحلیلی خواندم درباره صحبت های علی مطهری که در موضوع تماشاگران مسابقات ورزشی صحبت کرده بود. نخست این که نوشته بودند علی مطهری مشهور است به اظهارات متناقض. دوم این که، صحبت های او را غیرکارشناسانه ارزیابی کرده بودند. حالا اصلا علی مطهری چه گفته است؟

ماجرای سکوهای ورزشگاه را همه می دانیم. دست کم افرادی مثل من که تجربه حضور در ورزشگاه ها را داریم، می دانیم که این محیط، اصلا و ابدا مناسب نیست. حرفای رکیکی در این محیط رد و بدل می شود که هیچ کدام مان دوست نداریم در مقابل خانواده مان گفته شود. بخشی از صحبت های علی مطهری در این باره بود. او معتقد است کسانی که از سخنان رکیک استفاده می کنند باید تنبیه شوند. مثلا شلاق شان بزنند. این سخنان را دلیلی بر تضاد شخصیتی نماینده مردم تهران در مجلس می دانند.

بخش دوم حرف های مطهری به بیان نظریاتش درباره تماشاگران مسابقات والیبال بر می گردد. او بر این باور است که چون تماشاگران زن در مسابقات والیبال به زمین مسابقه بسیار نزدیک اند، ممکن است هوایی شوند. دوستان ما معتقدند که این صحبت های فرزند مرتضی مطهری غیرکارشناسانه است.

به نظرم وقتی ما در مورد کسی حرف می زنیم، باید با توجه به شخصیت خودش بگوییم که متضاد حرف می زند یا نه. فردی مثل علی مطهری، فرزند مرتضی، شخصیتی مسلمان و انقلابی دارد. این شخصیت انقلابی، زمانی محصور بودن سران جنبش سبز را به چالش می کشد و به رهبر انقلاب نامه می نویسد و زمان دیگری بر پوشش و حجاب زنان تاکید می کند. ممکن است این نظرات بر اساس فرضیه های من و شما متناقض باشد، اما در مورد مطهری که می خواهد حرف حق بزند متناقض نیست. پیش فرض های ما با هم فرق می کند و این دلیلی بر آن نیست که او شخصیتی متناقض دارد. بر اساس همین پیش فرض ها، زنان نباید مردان کاملا پوشیده نشده را ببینند، همان طور که مردان هم باید زنان را با حجاب ببینند. ممکن است این آرا به مشام ما خوش نیاید. اما متناقض نیست با دیگر آرای علی مطهری.

نکته دوم در غیرکارشناسانه بودن سخنان یک نماینده مجلس است. مطابق هیچ تعریفی، یک نماینده مجلس ملزم نیست همیشه حرف کارشناسانه بزند. من سخنان علی مطهری را به صورت زنده نشنیده ام. مثلا فرض کنید او با لحنی مملو از شوخی گفته باشد که توهین کنندگان در مسابقات ورزشی را باید شلاق زد و یکی پرسیده باشد چند تا و ایشان گفته باشد 80 تا. اصلا فرض کنید جدی حرف زده. مگر یک نمانده باید در تمام طول روز کارشناسانه حرف بزند. اصلا اگر همه حرف های یک نماینده درست باشد، چه نیازی به رای گیری داریم. نظرات گاه به گاه نادرست او می تواند در نظرات کارشناسانه دیگر گم شود.

حالا جدای از این قضیه که حرف های یک نماینده همیشه نباید کارشناسانه باشد، سری به دنیای غرب بزنیم. در این فضا، هر گاه زنی به پلیس تلفن بزند و بگوید شوهرش تهدید کرده که می خواهد کتکش بزند، پلیس وارد کار می شود و چه بسار مرد را دستگیر می کند. یعنی تندی در کلام، یک خشونت به حساب می آید. پلیس هم می تواند طرف را بازداشت کند. حال چه طور فحش دادن و آلوده کردن فضای ورزشی خشونت نیست؟ ممکن است شلاق و خشونتی دیگر علیه خشونت کلامی جالب نباشد، اما این که فرد گناهکار باید جریمه شود، جای شکی ندارد. شاید باید او جریمه نقدی کنند.

مشکل بزرگ ادبیات سیاسی و اجتماعی ما این است که نگاهی دقیق به ماجرا نداریم. نگاه مان همه جانبه نیست. احساساتی حرف می زنیم و همدیگر را ، بدون این که به درستی بفهمیم چه می گوییم رد می کنیم.

هیچ نظری موجود نیست: