هيچ كس نميتواند بيشتر از خود ما، به ما توهين كند. اصلا و ابدا قرار نيست يكي از آن متنهاي لوس و بيمزه "مثبت انديشي" را اينجا بنويسم. اصلا قرار نيست بنويسم كه به خودتان احترام بگذاريد تا ديگران هم به شما احترام بگذارند. اصلا قرار نيست بنويسم كه شما شخصيت بزرگي هستيد، اگر خودتان را باور كنيد. اين جملات لوس و بيمزه، به درد جرز ديوار هم نميخورند. هدف من از نوشتن اين پست كوتاه، چيز ديگري است.
براي آنكه كمي افاضه فضل كنم، داستاني از ابوسعيد ابوالخير نقل ميكنم. ميگويند كه شيخ با جمعي از شاگردانش، در راهي ( حالا چه راهي، تو كتاب نيومده ) ميرفتند. ناگهان ( همون يه دفعه خودمون )، همه دستشان را به سوي دماغ بردند. يعني بوي بدي شنيدند و حتي راهشان را كج كردند. به چاه فاضل آبي رسيده بودند. شيخ سيبي در دست داشت. پرسيد: بوي اين سيب بهتر است يا بويي كه دماغتان را جلويش ميگيريد.
جواب مشخص بود.
شيخ گفت: اگر اين سيب، يك شب مهمان شما باشد، دقيقا همين بلا بر سرش ميآيد.
در اين قسمت داستان، همه بايد به فكر فرو روند. يا سر در جيب تفكر فرو كنند. ( هر كدومشو دوست داشتيد، انجام بدين)
اما نتيجه ما از اين داستان، آن چيزي نيست كه حدس مي زنيد. ما از اين داستان نتيجه ميگيريم كه به توالت رفتن خود، به محتواي كار خود، احترام بگذاريد. يعني همان قدر كه براي خوردن وقت ميگذاريد، براي توالت رفتن خود هم ، وقت بگذاريد. به خودتان احترام بگذاريد.
براي آنكه كمي افاضه فضل كنم، داستاني از ابوسعيد ابوالخير نقل ميكنم. ميگويند كه شيخ با جمعي از شاگردانش، در راهي ( حالا چه راهي، تو كتاب نيومده ) ميرفتند. ناگهان ( همون يه دفعه خودمون )، همه دستشان را به سوي دماغ بردند. يعني بوي بدي شنيدند و حتي راهشان را كج كردند. به چاه فاضل آبي رسيده بودند. شيخ سيبي در دست داشت. پرسيد: بوي اين سيب بهتر است يا بويي كه دماغتان را جلويش ميگيريد.
جواب مشخص بود.
شيخ گفت: اگر اين سيب، يك شب مهمان شما باشد، دقيقا همين بلا بر سرش ميآيد.
در اين قسمت داستان، همه بايد به فكر فرو روند. يا سر در جيب تفكر فرو كنند. ( هر كدومشو دوست داشتيد، انجام بدين)
اما نتيجه ما از اين داستان، آن چيزي نيست كه حدس مي زنيد. ما از اين داستان نتيجه ميگيريم كه به توالت رفتن خود، به محتواي كار خود، احترام بگذاريد. يعني همان قدر كه براي خوردن وقت ميگذاريد، براي توالت رفتن خود هم ، وقت بگذاريد. به خودتان احترام بگذاريد.
۲ نظر:
سلام
خسته نباشی ، داستان بدی نبود ! ممنون حالا یه سوال بی ربط ، من چطور باید دومین رو به بلاگر اضافه کنم؟ دومین شخصی منظورمه :دی
اگه جواب بدی ممنون میشم عزیز.
وقتي ما براي خوردنمان احترام نميذاريم و گاهي احترام به واسطه لباس هست چطور مي توانيم به توالت رفتنمان احترام بگذاريم؟
ارسال یک نظر