سه‌شنبه، بهمن ۲۶، ۱۳۸۹

گير امروز به روزنامه‌چي‌ها

وقتي حرف از آزادي و جامعه مدني از اين حرف‌هاي بي‌ادبي مي‌شود، همه‌مان خودمان را يك پا بي‌ادب مي‌دانيم و فكر مي‌كنيم كه افتخار دارد روشنفكري رفتار كنيم. كلي شعار مي‌دهيم كه گفتگو تمدن‌ها، چند صدايي، زنده باد مخالف من و از اين حرف‌هاي كوفتي بدرد نخور. اما خوشبختانه تا پاي عمل مي‌آيد، به اصل خودمان بر مي‌گرديم و مودب مي‌شويم. كاري به كار آن حرف‌هاي سوسولي نداريم و مردانه در مقابل هم مي‌ايستيم. نشان مي‌دهيم كه حرف هيچ‌كس را به جز خودمان قبول نداريم. نشان مي‌دهيم كه چند صدايي به جز «كشك و دوغ» نيست. نشان مي‌دهيم كه اگر پايش بيافتد طرف را خفه مي‌كنيم كه صدايش در نيايد. اين است رفتار ما. رفتار ديگران را متهم مي‌كنيم و شعارهاي بي‌ادبي مي‌دهيم و البته خدا را شكر كه به موقع سر به راه مي‌شويم.

اين را نوشتم تا برسم به دوستانمان در دو روزنامه شرق و روزگار. تا چند وقت پيش ما يك روزنامه فعال داشتيم به اسم « شرق». اين روزنامه، يك شوراي سردبيري داشت و چند نفر سرمايه‌گذار. بعد مثل 98 درصد از ايراني‌ها ( كه ما هم جزش هستيم )، يك نفر چيزي گفت كه چند نفر ديگر قبول نداشتند. بعد اون يكي چيز گفت كه اين يكي قبول نداشت. بعد دو طرف چيزي گفتند كه هيچ ربطي به هم نداشت. بعد نشستند و فكر كردند. بعد گفتند كه بهتر است هر كدام راه خودمان را برويم. و اين گونه بود كه روزنامه « روزگار» كه مدتي بود رفع توقيف شده بود، دوباره منتشر شد.

اين‌جاست كه بايد بپرسيم كه چرا كلاهتو كج گذاشتي آقاي روزنامه‌نگار. چرا اين‌ كلاهت اين‌جوريه آقاي روزنامه چي؟ چرا توان شنيدن حرف ديگران را نداري؟ تو كه خودت ادعا مي‌كني ديگران اين‌جوري‌اند، پس چرا خودت؟ دقيقا چرا؟

مي‌دانيم كه تيرا‍ژ روزنامه‌ها در ايران كم شده است. مردم همان‌طور كه با سينما و تئاتر قهر كرده‌اند، روزنامه‌ها را هم كمتر تحويل مي‌گيرند. بخشي از ماجرا به ما ربطي به ما ندارد. مثلا فضاي وب گسترش پيدا كرده و مردم آنلاين مي‌خوانند. يا محدوديت‌هاي روزنامه‌گاري، گاهي كار را سخت مي‌كند. اما يكي از بزرگترين مشكلات روزنامه‌هاي ما اين است كه آن‌چنان كه بايد اطلاع‌رساني نمي‌كنند. يعني بنيه ضعيف مالي سبب شده تا روزنامه‌ها خيلي به خبرگزاري‌هاي وابسته باشند و اصطلاحا كپي – پيست كنند. حالا در اين شرايط، يكي مي‌آيد و بينه يك روزنامه را تقسيم بر دو مي‌كند. شايد مجبور مي‌شود. ما مناسبت‌ها را نمي‌دانيم. اما به هر حال اتفاق شيرين نيست. شايد شيرين‌تر اين بود كه مثلا روزگار شرق داشته باشيم، يا شرق روزگار تا اين كه دو روزنامه متفاوت. به گمان شما، با اين وضعيت روزنامه‌نگاري ما به كجا مي‌خواهد برود؟ يا چه هدفي را دنبال مي‌كند؟ آيا اين كارها به ضعف بيشتر ساختاري و محتوايي منجر نمي‌شود؟
پانوشت: اين متن به شكلي كوتاه شده در روزنامه آرمان منتشر شد.

هیچ نظری موجود نیست: