شنبه، آذر ۰۳، ۱۳۸۶

و اين بار محسن مخملباف


محسن مخملباف كه روزگاري همراه قيصر امين‌پور، سيدحسن حسيني، سلمان هراتي و فريدون عموزاده‌خليلي از اعضاي اصلي حوزه هنري به شمار مي‌رفت و روزگاري بعدتر با همين افراد كه شمارشان به پانزده نويسنده مي‌رسيد از حوزه هنري انشعاب كردند، سرانجام لب به سخن گشود و به اظهارنظر درباره قيصر امين‌پور پرداخت كه چندي قبل درگذشت. مخملباف با اشاره به سخنان خانم گلرخسار (شاعر معروف تاجيك) كه معتقد است قيصر امين‌پور آن‌طور كه بايد در تاجيكستان شناخته نشده است، از شناخته نشدن نه‌چندان خوب اين شاعر در ايران سخن گفت. اين فيلمساز كه در پاره‌‌يي ديگر از سخنانش گفت: «وقتي شنيدم قيصر رفت، قبل از همه به ياد خاطره آن وقت‌ها افتادم كه در حوزه هنري بوديم و 15 نفري كه انشعاب كرديم. اين گروه از اهل شعر و ادب و سينما قلبشان براي دو آرمان انقلاب، يعني آزادي و عدالت، تپيده و اين تپش در آثارشان ثبت شده بود.»
مخملباف در صحبت‌هايش ، به مرده‌پرستي ايرانيان اشاره كرد و افزود: «همسرم كه از تهران آمد به من گفت، يك‌باره يك روز صبح عكس قيصر در مطبوعات نه منتشر كه منفجر شد. همه جا قيصر بود. در صفحات كامل و مكرر و مطول. اما وقتي قيصر از حوزه هنري اخراج شد، كسي به اندازه دو بند انگشت درباره شاعر انقلاب ننوشت.»
مخملباف كه چند فيلم اخير او از جمله «فرياد مورچه‌ها» و «سكس و فلسفه» توجه چنداني را به خود جلب نكرده، از آخرين ديدار خود با قيصر امين‌پور ياد كرد كه موضوع آن تاسيس موسسه‌‌يي براي آموزش به كودكان افغانستان بود. وي افزود: «با آنكه مريضي خود قيصر را از پا انداخته بود، اما به باسواد كردن كودكان، حتي كودكان كشور همسايه مي‌انديشيد. به در خانه او رفته بودم تا راضي‌اش كنم كه مسووليتش را به كس ديگري واگذار كند، به سختي راضي شد.»

یکشنبه، آبان ۱۳، ۱۳۸۶

تو كي خودتي؟

تو را به نام خوت هرگز صدا نمي‌كنند، حتي اگر با نام شناسنامه اي صدايت كنند.حديث اما اغلب تلخ تر است. تو هميشه كليتي هستي كه خودت نيست. يك چيز عام و معمولي هستي.1
وقتي به دنيا مي آيي، نوزادي و بچه صدايت مي كنند. بعد مي شوي، پسره يا دختره. چاقه يا لاغره. موفرفريه،يا موطلايه.دانش آموزه، يا بچه شره.دانشجويه يا خره،احمقه يا دست بالا با معرفته.1
بعد هم كه ازدواج كردي، آقا داماده، عروس خانومه، پدره، مادره،عروسه، حسوده، دست و پا چلفتيه ، بي پوله، خنگه، ياروهه، پيرمرده، عجوزهه، گيس سفيده، ريش سفيده، همسايه هه، آقاهه،‌حاج آقاهه و...........مي شوي.1
دست آخر مي شوي : جنازهه،‌مردهه و خدابيامرزه. تازه در بهترين حالت. تو كي خودتي؟