چهارشنبه، اردیبهشت ۰۴، ۱۳۹۲

بعد از خدمات فراوان/ روس ها فیلمخانه ملی ایران را اصلاح می کنند

روس ها که در طول چند صد سال اخیر خدمات فراوانی را به تمدن، تاریخ، علم و فرهنگ ایران کرده اند، می خواهند در اقدامی دلسوزانه فیلم های آرشیو فیلمخانه ملی ایران را هم اصلاح کنند.
 
به گزارش خبرنگار بی مزد و مواجب خبرگزاری مجوز دار «من کاره ای نیستم به خدا»، مدیر مُس فیلم دیداری را جواد شمقدری داشت. در این دیدار فیلمساز برجسته ایرانی از مس فیلم و مسایل آن جا دیدن کرد که بنا بر گزارش های رسیده به جز چند مشت دوربین کهنه و فیلم های زهوار در رفته، انگار چیز دیگری نبودند. البته در این بازدید از نحوه استقرار سیستم دیجیتال در فرآیند تولید و نمایش و به کارگیری ابزارهای اسکنر و پرینتر و پروژکتورهای نمایش دیجیتال و سرور مرکزی که همه فعالیت‌های دیجیتالی فیلمسازی را پشتیبانی می‌کند مورد توجه قرار گرفت.
 
روسیه یکی از کشورهای فوق پیشرفته در عرصه فناوری دیجیتال به حساب می آید و گزارش شده که خود دختر مدیر مس فیلم، یک لپ تاپ شخصی دارد که هفته ای یک بار با آن ایمیل اش را چک می کند. البته دختر مدیر مُس فیلم در این دیدار حضور نداشت و کسی دقیقا نمی داند که او کجا بوده است.
 
 
در این دیدار در مورد ساخت شهرک سینمایی در ایران هیچ صحبتی نشد. اما شاهدان غیر عینی گزارش دادند که مدیر مس فیلم توی دل خودش می گفته:« قول می دهم شهرک سینمایی دیجیتال را ظرف کمتر از دویست سال و با صرف هزینه هایی کمتر از 900 میلیارد دلار به پایان برسانم. ممکن است آن موقع سینما کلا تعطیل شده باشد و بتوان به عنوان موزه از این شهرک استفاده کرد، البته اگر دنیا به پایان نرسد یا چرنوبیل 2 رخ ندهد.»
 
پیش از این نیز ایران و روسیه مذاکرات مهمی با هم در طول تاریخ داشته اند که از جمله مهمترین آن ها می توان به ترکمن چای و گلستان اشاره کرد..

سه‌شنبه، فروردین ۲۷، ۱۳۹۲

زلزله سیستان، انفجار بوستون و ماجرای شب نخوابی من

 
 
تمام دیشب بیدار بودم . حس می کردم انرژی عجیبی زیر پاهایم وجود دارد. به نگار گفتم احتمالا فردا اتفاق های عجیبی می افتد. پیش خودم گفتم که حتما فردا زلزله می آید. بعد از این که هفته پیش در بوشهر، زمین زیر پای هموطنانم لرزید و درباره پروژه هارپ خواندم، حس عجیبی نسبت به دنیا دارم. مدام در انتظارم که این جا در تهران هم اتفاقی بیافتد. اصلا همیشه پیش از آن که فکر منی اتفاق می افتد.
 
از ساعت 6 صبح چنان بیدارم که انگار همین الان از غار اصحاب کهف آمده ام بیرون. فکر نکنید خودم را از خوبان می دانم و از این چیزها. با بر و بچز که حرف می زدم، آن ها هم خوابشان نبرده بود دیشب. اصلا این دیشب ما خیلی عجیب بود. صبح از انفجار بمب های بوستون خواندم. تهران هشت و نیم ساعت با این شهر اختلاف زمانی دارد و به نظرم زمانی که من خوابم نمی برده، احتمالا آن حمام خون راه انداخته بودند.
 
ساعت 4 بعد از ظهر هم که مطابق هر روز در سایت ها می چرخیدم، ماجرای زلزله استان سیستان را خواندم.
 
این روزها خیلی عجیب است. احتمالا این که تاریخ امسال به پایان برسد کمتر از سال گذشته نیست. اگر مایاها فقط یک سال اشتباه کرده باشند... برای مردمی که سقف خانه هایشان نابود شد و برای کسانی که اعضای خانوده شان را در بوستون از دست دادند ، یا آسیب جدی دیدند، متاسفم. امیدوارم اتفاق هایی از این دست، دیگر برای هیچ انسانی روی ندهد.