دوشنبه، آبان ۱۲، ۱۳۹۳

کسی به فکر خیابان ها نیست



یک لحظه خودتان را جای من بگذارید. شما قرار است وارد جایی شوید که به هر حال یک کشور پیشرفته به حساب می آید. خودتان را آماده کرده اید تا ساختمان های بسیار زیبا و مدرن ببنید و همه چیز خیلی درست و حسابی باشد. اما همه کسانی که وارد مونترال شده اند، می دانند که ممکن است در همان لحظه اول بخورد توی ذوق آدم. چرا؟

مونترال سه فرودگاه بزرگ بین المللی دارد، شهری که نه تنها مرکز یا همان پایتخت کانادا به حساب نمی آید، حتی مرکز استان هم نیست. هر سر فرودگاه هم در جایی نزدیکی شهر قرار دارند، نه آن قدر نزدیک که همسایگان اش شب ها خواب درست و حسابی از گلویشان پایین نرود و نه آن قدر دور که مجبور شوی برای رفتن به فرودگاه، یک بلیت دیگر بخری. حالا شما وارد یکی از این فرودگاه ها می شوی. هر سه فرودگاه مونترال، که بازماندگان المپیک هستند، معماری های خوبی دارند و امکاناتشان قابل اعتناست. اما همین که پایتان را از فرودگاه می گذاری بیرون، یک چیز می زند توی ذوق تان. آسفالت های مونترال اصلا و ابدا خوب نیست. شما می توانید ترک های زیادی را در اسفالت ببنید و البته این جا از نظر دست انداز هم چیزی کم نداریم. خلاصه این که دل آدم برای تهران تنگ نمی شود، چون وقتی در خیابان های مونترال در حال ترددی، حس «خود در تهران بینی» عجیبی بهت دست می دهد. البته این اشکال، بیشتر از همه به زمستان های کانادا بر می گردد. برف های سرزمین یخی، پدر آسفالت را در می آورد.


در هفته برایتان از فرهنگ رانندگی مونترال خواهم نوشت. در این جا ما رفتاری کاملا متفاوت با رانندگان ایرانی را می بینیم. 
............................................................................................

* ستون «چراغ لیزری» در روزنامه شرق

هیچ نظری موجود نیست: